چشم ،گوش ، حلق و بینی (مراقبت و درمان)

آشنایی با بیماری ها ، مراقبت و درمان از چشم ،گوش ، حلق و بینی

چشم ،گوش ، حلق و بینی (مراقبت و درمان)

آشنایی با بیماری ها ، مراقبت و درمان از چشم ،گوش ، حلق و بینی

۳۵ مطلب با موضوع «اناتومی چشم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

جدا شدن زجاجیه به خودی خود بی خطر است و تاثیری در دید ندارد، هر چند که به طور معمول اجسام شناور یعنی قطعات بافت شناور زجاجیه  وقتی جدا میشوند با  برق نور و یا فلوتر زیادی همراه هستند، جداشدگی زجاجیه نشان می دهد، که چشم نیاز به درمان فوری دارد

مروری بر ترکیب شیمیایی زجاجیه و اینکه پیری چگونه باعث جدا شدن زجاجیه ازپرده شبکیه و اعصاب بینایی می شود .

جدا شدن حاد زجاجیه که آن را :  Acute posterior vitreous detachment (PVD) می نامند یکی از علل شایع بروز مگس پران و ایجاد جرقه د رچشم است . بیمارانی که اینگونه علائم را در چشم خود تجربه می کنند دچار ترس و وحشت می شوند و اغلب هم وقتی به پزشک مراجعه می کند پزشک  هنگام معاینه به  یافته های کم یا غیر قابل توصیفی  بر خورد می کند .بیمارانی که دچار pvd شده اند اغلب در خطر جدا شدن و پارگی شبکیه و از دست دادن بینایی خود مواجه هستند. در این مقاله مولف به بحث و بررسی و ارزیابی علل ایجاد جرقه و مگش پرانه یک جانبه  (  معمولا در یک چشم ) می پردازد . 

احساس ناگهانی جرقه در چشم یا دیدن اشیایی که تویسط چشم دیده می شوند ولی عملا در محیط پیرامون وجود ندارند  علامتی هشدار دهنده است تا بسرعت اقدامات اولیه پزشکی در مرکز فوریت های پزشکی  برای مقابله با آن بعمل آید . هر گاه بروز این علائم بدلیل جدا شدن زجاجیه باشد معمولا در ازمایشات چشم پزشکی یا خودش را نشان نمی دهد یا نشانه های مبهمی از خود بروز می دهد بطوریکه تشخیص این الت عملا برای دکتر مشکل می شود و در این حالت تعامل و همکاری بین بیمار و دکتر می توان باعث شود که دیگر نیازی به مطالعات نورورادیولوژی نباشد .

اگر چه طف وسیعی از بیماریها می توانند باعث توهم های بینایی و دیدن تصاویر مبهم  شود تشخیص افتراقی بین این موارد می تواند منجر به تشخیص درست علت این مشکلات در چشم شود .

جدا شدن حاد زجاجیه یکی از علل رایج بروز اینگونه توهم های تصویری است .

عوامل پاتوفیزیولوژیک :

زجاجیه که 80% حجم کره چشمی را در بر می گیرد فضای بین عدسی و پرده شبکیه را پر کرده است . و خواص فیزیکی و شیمیایی شبیه یک ژل دارد . بخش عمده ای از ان را آب تشکیل می دهد و شامل : مقادیر مختلف از نمک های مختلف پروتئین های محلول ، گلیکو پروتئین ، و گلیکو سامینو گلیسین ( که عمدتا اسید هیالورونیک است ) می باشد . و این محلول با بافتی از الیاف کلاژن به صورت شبکیه ای به هم تنیده شده است .

شاختمان زجاجیه به گونه ای است که حداقل میزان پراکندگی را در نور عبوری به چشم ایجاد می کند بجز تعداد اندکی ماکروفاژها ی خاص که هیالوسیت hyalocytes نامیده می شوند   میزان کمی هم  ذرات  تک سلولی که از هیالوئید  زمان جنینی در سیستم عروقی  مانده اند ممکن است بطور طبیعی  در زجاجیه پیدا شوند . و عامل یک سری اجسام معلق floater  در زجاجیه هستند . زجاجیه بطور طبیعی به قسمتهایی از شبیکه چسبیده است این چسبندگی به بعضی از عروق شطحی شبکیه هم وجود دارد .

رایج ترین ناهنجاری که در زجاجیه بوجود می آید تبدیل شدن آن از حالت ژله ای به حالت مایع است که آن را synersise   می نامند . تعدادی از عوامل از جمله : نزدیک بینی شدید و تورم می توانندباعث می توانند باعث این امر شوند . این امر همچنین می تواند از عواقب پیری نیز باشد یعنی با بالا رفتن سن زجاجیه حالت ژله ای خود را از دست می دهد وقتی این حالت آبکی شدن زجاجیه پیش می آید نمی تواند حالت خود را حفظ کند . هر چند سازو کار دقیق synersise   معلوم نشده است ولی این فرآیند  در ارتباط با جدا شدن سطح زجاجیه از محلی که به صفحه نوری شبکیه پیوسته است می باشد . علائم اولیه جدا شدن و فروپاشی بخش پشتی زجاجیه و جدا شدن  آن از ماکولا در میانسالی اتفاق می افتد . تقریبا دو سوم اشخاص در سن 65 سالگی و بالاتر دچار pvd  می شوند .

علت بوجود آمدن مگس پران در جلوی چشم :

مگس پران در .اقع سایه ذرات موجود در زجاجیه است که بر روی  شبکیه می افتد . بستگی به اندازه و تراکم ذرات کدر موجود در زجاجیه ،  فاصله ای که با شبکیه دارند  ، میزان باز بودن مردمک و زمینه ای که به آن نگاه کرده می شود ،  بیماران مختلف درک متفاوتی از این مگس پران ها دارند. هر چقدر این ذرات کدر به شبکیه نزدیک تر باشند  سایه بزرگتری را بر روی شبکیه می اندازند . حرکت کره چشم باعث چرخش مایع زجاجیه می شود و موقعیت این ذرات معلق در زجاجیه هم مرتب تغییر می کند و به همین دلیل سایه هایی که از انها بر رو ی شبکیه می افتد به پیروی از ان  مدام در حال تغییر است .  

کوشش های ما بریا متمرکز کردن دید مان بر روی این مگس پران ها بی حاصل باقی می ماند چون حرکت دائم انها مانع از دستیابی به آنها می شود درست مثل سایه که مدام با ما حرکت می کند این ذرات هم در یک محلل ثابت نمی مانند . هنگامیکه کدورت موجود در  زجاجیه در جلوی  محور چرخش چشمی قرار گرفته است حرکت این ذرات در خلاف جهت مسیری است که به آن خیره شده ایم ؛ وقتی کدورت در پشت این محور واقع شده باشد حرکت این نقاط معلق در جهت مسیری است که به آن خیره شده ایم . هر چقد رکه مردمک چشم بیشتر باز شود یعنی قطر آن افزایش یابد سایه ذرات مزبور کوچکتر می شود . ( شاید به همین علت است که در شب که مردمک چشم نسبت به روز خیلی گشاد تر است مشکل مگس پران ها اصلا به چشم نمی خورد ) به همین جهت هم هست که بعد از ریختن داروهای گشاد کننده مردمک pharmacologic mydriasis  این ذرات معلق دیگر دیده نمی شوند.

ذرات معلق و مگس پران ها بیشتر هنگامی به چشم می آیند که ما به زمینه ای یکدست خیره می شویم مثلا هنگامیکه به آسمان آبی و روشن نگاه می کنیم یا هنگامیه به یک دیوار سفید خیره می شویم . الگوهای احساس اجسامی که بدلیل وجود کدورت هایی در زجاجچیه دی جلوی چشمان امان می بینیم کاملا اختصاصی هستند و به اسانی با ان چیزهایی که در اثر توهم و نظایر ان ممکن است دیده شود کاملا متفاوت است .

Clinical history سوابق بالینی :

جدا شدن ناگهانی زجاجیه از شبکیه و دیسک نوری چشم با بروز جرقه های در میدان دید شخص ؛ شروع  می شود و متعاقب آن بوجود آمدن ذرات معلق بیشتری در زمینه دید ایجاد می شوند .

( در این حالت شخص احساس می کند رشته هایی در حال باز شدن و تغییر شکل در چشمش بوجود امده است که رد برترین حالت و بعد از اینکه بخشی از سلولهای خونی وارد زجاجیه شوند ممکن است بطور کامل دید او را تار کند یا به شکل خفیف تر هنگامیه از خواب بیدار می شئود به یکباره می بیند که دهها هزار نقطه خیلی ریز تمام میدان دید او را پوشانده اند این چیزی بوده است که من خودم بعد از جدا شدن زجاجیه و پارگی خفیفی که در بخشی از شبکیه چشم راست ام بوجود امد تجربه کرده ام صبح روزی که نارحتی چشم داشتم و دکترها طبق معمول قادر به تسخیص نشده بودند ع به یکباره دهها هزار نقطه ریز را در جلوی چشمانم حس کردم که د راین حالت خودم فهمیدم که مشکل جدی است ولی چند روز طول کشید تا این دکترهای بیسواد را متقاعد کردم که واقعا مشکل من از جدی هم گذشته است و وخیم شده است و اگر نبود مراجعه به دکتر فرهی در اهواز و راهنامایی های ارزشمند او حالا از داشتن یک چشم محروم بودم بازهم گلی به جمال دکترهای درس خوانده درزمان رژیم شاه . )

لکه های نورانی که در جلو چشم ظاهر می شوند جهت عمودی دارند و با پلک زدن و حرکت سریع چشم ، وضعیت انها بدتر می شود و ناراحتی شخص را بیشتر می کنند هر چند این حالت هیچ دردی ندارد .

توجیه این حالت بدین گونه است که تعداد بیشماری از گلبولهای قرمز خون سلولهای رنگدانه ای و گرانولهای رنگی ( که ازاپی تلیوم رنگدانه های  شبکیه جدا شده اند ) وارد زجاجیه می شوند .

معاینه چشمی :

بیمارانی که جرقه هایی بطور یک جانبه در یکی از چشمهایشان دارند نیاز به معاینه ای دارند که شامل اندازه گیری میزان تیز بینی و تست واکنش مردمک ، بیو میکروسکوپی با لامپ اسلیت confrontation fields =

و یافته هایی که از طریق گشاد کردن مردمک و دیدن چشم با افتالموسکوپ غیر مستقیم و میزان تحت فشار قرار گرفتن صلبیه بدست میآید.

از طریق معاینه دقیق با افتالمویکوپ می توان جدا شدن زجاجیه از شبکیه را تشخیص داد .

هر دو روش و خصوصا روش کرایو با درد زیادی همراه است ولی نتیجه آن کاملا رضایت بخش است در این حالت روش لیزر ارجحیت دارد چون آیب کمتری به چشم می زند و زمان ریکاوری  آن کوتاه تر است ولی در مواردی که پارگی در گوشه ها یا ناحیه ای از شبیکه است که از طریق اشعه لیزر دشترسی به آن امکان پذیر نیست می توان از روش جراحی انجمادی بصورت مشتقل یا بعنوان مکملی بریا جراحی لیزر استفاده کرد کاری که در مورد خود من انجام دادند و بعد از انجام دو مرحله جراحی لیزر بخشی از شبکیه که هنوز سوراخی در آن وجود داشت از طریق جراحی کرایو مورد ترمیم  قرار گرفت و اکنون که بیش از یک سال از آن ماجرا می گذرد وضعیت چشم من به لطف خدا خوب است و امیدوارم نه برای من و نه برای هیچکس دیگری مشکلاتی از این دست بوجود نیاید . )

این بافت بسیار حساس از نظر شکل و قیافه  و نوع پیوستگی بسیار متنوع است . مثلا بخش پشتی آن که به دیسک نوری چشم متصل است بصورت حلقوی به این پرده چسبیده است در حالتی که جدایی زجاجیه بصورت کامل از پرده شبکیه اتفاق افتاده باشد معمولا علامتی از تورم مشاهده نمی شود . وجود گلبولهای قرمز خون در زجاجیه حاکی از ان است که عروق شبکیه دچار آسیب شده اند . وجود ملانین های سلولی یا آزاد که آنها را بنام : غبار تنباکو = “tobacco dust   می شناسیم  نشان دهنده این است که پارگی در بخش های ضخیم تر شبکیه اتفاق افتاده است ( و در واقع مشکل جدی است )

بین 15% تا 30% که نشانه هایی از جدا شدن زجاجیه در آنها مشاهده شده است دچار حفره یا پارگی در پرده شبکیه نیز شده اند که در اولین معاینه آنها قابل تسخیص است . توصیه می شودکه دراین موارد اقدامات پیشگیرانه برای مداوای پارگی بعمل آید چون این موضوع ارتباط کامل با بینایی شخص دارد و ممکن است باعث از دست رفتن بینایی شود . 

هر گاه جدا شدن زجاجیه توام با پدید آمدن ذرات ابر مانند شامل گلبولهای قرمز و رندگدانه های جدا شده از شبکیه و…  در میدان دید باشد در این صورت خطر پارگی شدیدتر شبکیه وجود دارد (چون گاهی زجاجیه بطور کامل از شبکیه جدا نمی شود و در بخش هایی همچنان به شبکیه ، چسبیده باقی می ماند و همنی امر باعث می شود که شبکیه را با خود بکشد و پارگی کاه به شکل نعل اسب در آن ایجاد کند )

بیمارانی که نشانه ای از پارگی و ایجاد سوراخ در شبکیه آنها مشاهده نشده است لازم است که به آنها گفته شود که علائم پارگی شبکیه چیست تا در صورت بروز این اتفاق بتوانند سریعا اقدام کنند .

هر گاه جدا شدن زجاجیه اتفاق افتاده باشد باید بیمار را بلافاصله به دکتر برای مداوا  ارجاع داد .

هر گاه پارگی شبکیه ، علائم خونریزی در زجاجیه و یا وجود سلولهای رنگدانه ای در چشم تشخیص داده شد باید بلافاصله باید فرض را بر جدا شدن زجاجیه گذاشت و بیمار را برا ی انجام اقدامات پیشگیرانه و مداوای بخش پاره شده شبکیه  به بیمارستان فرستاد تا کارهیا مورد نیاز ر روی او انجام گیرد .

هر گاه معاینه نشان داد که ضایعاتی از شبکیه در زجاجیه وارد شده است باید بیمار را در مورد علائم پارگی شبکیه  و جدا شدن زجاجیه آگاه کرد ( علائمی از قبیل : افزایش میزان مگس پران ها در چشم یا جرقه زدن چشم و یا کاهش میدان دید کناری یا مرکزی ) و اینکه چگوهه هر یک از این علائم  نیاز به مراجعه به چشم پزشک و پیگیری توسط او دارد . د راین حالت لازم هر 5 تا 6 هفته یکبار چشم مورد معاینه قرار بگیردتا مبادا دچار پارگی شبکیه شده باشد .

 هر گاه بیمار نشانه هایی از جدا شدن پشتی زجاجیه اما معاینات کافی روی انجان نگرفته است باید هر چه زودتر بیمار را به یک چشم پزشک ارجاع داد تا با افتالموسکوپ و گشاد کردن مردمک چشم آزمایشات دقیقی از بیمار بعمل آورد . جدول زمانی و زمان مناسب رای این کار را با همکاری خود بیمار برایش در نظر بگیرید . که بستگی به هر شخص می تواند متفاوت باشد .

  • احسان کاظمی
  • ۰
  • ۰

فیلم اناتومی چشم انسان

 

 

 

 

 

  • احسان کاظمی
  • ۰
  • ۰

دانستنی های جالب چشم

همه انسان هایی که چشمان سالمی دارند، از صبح که آن ها را باز می کنند تا زمانی که دوباره چشم ها را روی هم می گذارند و به خواب می روند، به طور دایم و بی وقفه از قدرت بینایی خود بهره می گیرند. اما بیشتر آن ها، به واسطه عادت همیشگیِ خدمت رسانیِ این عضوِ بدن، از شگفتی ها و توانایی های خارق العاده آن ناآگاه هستند و تقریبا هرگز به آن فکر نمی کنند.

به طور مثال، آیا می دانید چشم انسان به طور میانگین ۸ گرم وزن دارد؟ یا می دانید که هر فردی به طور متوسط، ۵٫۲ میلیون بار در سال پلک می زند؟

  • هنگامی که به فرد مورد علاقه خود نگاه می کنید، مردمک چشم شما ۴۵ درصد گشادتر می شود.
  • قرنیه چشم انسان مشابه قرنیه چشمان کوسه است و به همین خاطر در جراحی های مربوط به چشم می توانند از آن برای پیوند به چشم انسان استفاده کنند.
  • هر چشمی ۱۰۷ میلیون سلول دارد که تمامی آن ها به نور حساس هستند.
  • از هر ۱۲ مرد یکی از آن ها کوررنگی دارد.
  • چشم انسان فقط سه رنگ اصلی یعنی قرمز، آبی و سبز را می بیند و بقیه رنگ ها، ترکیبی از این سه هستند.
  • چشم انسان حدود ۲٫۵ سانتی متر بوده و حدود ۸ گرم وزن دارد.
  • فقط یک ششم از کره چشم انسان بدون پوشش است و ما آن را می بینیم.
  • هر فرد به طور میانگین در طول زندگی خود فقط ۲۴ میلیون تصویر متفاوت می بیند.
  • در حالیکه اثر انگشت انسان ۴۰ مشخصه منحصربه فرد دارد، عنبیه چشم هر فرد نیز ۲۵۶ مشخصه خاص خود را دارد. به همین خاطر است که در سال های اخیر برای اهداف امنیتی از اسکن های شبکیه چشم (رتینا) استفاده می کنند.
  • سرعت پلک زدن انسان ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی ثانیه است به طوری که در یک ثانیه می توان ۵ بار پلک زد. پلک انسان، پرسرعت ترین عضو بدن محسوب می شود.
  • چشم ها به طور متوسط ۱۷ بار در هر دقیقه، ۱۴۲۸۰ بار در روز و ۵٫۲ میلیون بار در سال پلک می زنند.
  • چشم ها قادر هستند ۳۶ هزار بیت اطلاعات را در هر ساعت پردازش کنند.
  • چشمان قهوه ای نیز در زیر رنگدانه های قهوه ایِ خود، آبی هستند به همین خاطر است که می توان با استفاده از لیزر، چشمان قهوه ای را به صورت دائمی به رنگ آبی تبدیل کرد.
  • چشم قادر است در هر ثانیه روی ۵۰ موضوع مختلف تمرکز کند.
  • تصاویری که چشم به مغز مخابره می کند، برعکس و سر و ته هستند.
  • در میان تمامی عضله ها و ماهیچه های بدن، آن هایی که کنترل فعالیت های چشم را به عهده دارند، از همه فعال تر هستند.
  • متوسط عمر مژه های انسان، ۵ ماه است.
  • سرخپوستان مایایی معتقد هستند لوچ بودن (چپ بودن چشم) جذابیت دارد و به همین خاطر همه تلاش خود را می کنند تا فرزندانشان لوچ به دنیا بیایند.
  • ۱۰ هزار سال پیش، چشمان همه انسان ها قهوه ای بوده تا اینکه یک جهش ژنتیکی در یک نفر باعث می شود تا چشم آبی نیز پدید آمده و نسل به نسل به ارث برسد. به این معنی که اگر چشمان شما آبی است، یعنی جد شما همان اولین چشم آبی دنیا است.
  • اگر در عکس هایی که با فلاش گرفته شده اند، فقط یکی از چشمان شما قرمز افتاده باشد، احتمال اینکه سرطان چشم داشته باشید زیاد است. البته این فقط زمانی مصداق دارد که شما مستقیم به لنز دوربین خیره شده باشید. لازم به یادآوری است که این بیماری در ۹۵ درصد افراد قابل درمان است.
  • شیزوفرنی را می توان با یک تست بینائی ساده تشخیص داد و این تشخیص نیز تا ۹۸٫۳ درصد دقیق است.
  • سگ ها و انسان ها تنها موجوداتی هستند که می توانند علائم بصری را از چشم دیگری ببینند و سگ ها فقط در زمان تعامل با انسان ها این توانائی را از خود نشان می دهند.
  • حدود ۲ درصد از زنان دارای نوعی جهش ژنتیکی نادر هستند که یک مخروط شبکیه اضافه تر در چشمان خود دارند و به واسطه آن می توانند تا ۱۰۰ میلیون رنگ را ببینند.
  • چشمان انسان وقتی در حال ردیابی یک سوژه ی در حال حرکت است، می تواند حرکات خود را آهسته تر کند.
  • دزدان دریایی یکی از چشمان خود را می بندند تا چشمانشان برای دیدن از بالا تا پائین عرشه تنظیم شود، به این صورت که یکی از چشم ها برای نورهای روشن و دیگری برای نورهای کم و فضاهای تاریک آمادگی کامل را داشته باشد.
  • تعدادی رنگ در جهان وجود دارد که پردازش آن ها برای چشم انسان بسیار پیچیده هستند، به همین خاطر به آن ها رنگ های ناممکن می گویند.
  • همه کودکان در زمان تولد دچار کور رنگی هستند.
  • چشم ها ۵۵۰ میلیون سال پیش رشد خود را آغاز کرده اند. ساده ترین چشم ها، در حیوانات تک سلولی وجود داشته و فقط نورپذیر هستند.
  • در حالیکه دیگر اعضای بدن برای آغاز فعالیت های خود به زمان کوتاهی برای گرم شدن نیاز دارند، چشم ها به صورت دایمی و بی وقفه، فعالیت داشته و آماده خدمت هستند.
  • چشم خیلی زود التیام می یابد. در صورتی مواظبت دقیقی از آن داشته باشید، حدود ۴۸ ساعت طول می کشد تا خراش روی قرنیه را ترمیم کند.
  • عدسی چشم ها بسیار سریع تر از هر دوربینی است.

  • انسان با مغز خود می بینید، نه با چشمانش. در بسیاری موارد، دید ضعیف یا تاربینی به چشم ها مربوط نمی شود. وجود اشکال در ساقه چشم در جایی در غشای بصری مغز موجب این مشکلات می شود.
  • چشم ها دو هفته پس از شکل گیری جنین، شروع به رشد می کنند.
  • افراد نابینا قادر به دیدن رویاهای خود هستند.
  • چشم ها حدود ۶۵ درصد از قدرت مغز را به کار می گیرد.
  • احسان کاظمی
  • ۰
  • ۰

چشم حساس‌ترین عضو بدن انسان و احتمالا کاربردی‌ترین آن‌ها است. درمورد سازوکار چشم و بینایی انسان چقدر می‌دانیم؟

تصادفی نیست که عملکرد اصلی خورشید در مرکز منظومه‌ی شمسی ما تولید نور است. نور عنصری است که زندگی را به پیش می‌برد. تصور این که نور در جهان و در زندگی ما وجود نداشته باشد بسیار سخت است.توانایی تشخیص نور تقریباً در تمام موجودات زنده اعم از جانوران و گیاهان وجود دارد. گیاهان از طریق فرآیند فوتوسنتز از نور برای رشد خود استفاده می‌کنند. جانوران از نور برای شکار کردن یا تشخیص و فرار از دست شکارچی استفاده می‌کنند.برخی معتقدند که توسعه‌ی دید استریوسکوپیک در کنار بزرگ شدن مغز انسان و همچنین استفاده نکردن از دست‌ها برای حرکت و در نتیجه آزاد شدن دست‌ها برای انجام کارهای پیچیده‌تر باعث شده است انسان به چنین سطح بالایی از هوش و توانمندی دست یابد. گفتنی است دید استریوسکوپیک اغلب به توانایی درک عمق و دید سه بعدی اشاره دارد که ناشی از اطلاعات بصری است که از دو چشم دریافت می‌شود. 

وقتی یک چشم‌پزشک به وسیله‌ی افتالموسکوپ به پشت چشم شما نگاه می‌کند چیزی که می‌بیند این است:

در داخل کره‌ی چشم دو ناحیه‌ی دارای مایع وجود دارند که توسط عدسی چشم از یکدیگر جدا شده‌اند. بخش بزرگ‌تر که در پشت عدسی قرار دارد زجاجیه نام دارد که حاوی یک ماده‌ی شفاف ژله مانند است. بخش جلویی که کوچکتر از زجاجیه است و حاوی یک مایع آبکی شفاف است زلالیه نام دارد. زلالیه از دو قسمت تشکیل شده است. یک بخش که در جلوی عنبیه قرار دارد اتاق قدامی نام دارد و بخش دیگر که در پشت عنبیه است اتاق خلفی نام دارد. زلالیه‌ی چشم در جسم مژگانی تولید می‌شود و از طریق کانال اشلم تخلیه می‌شود. وقتی این کانال مسدود شود یک بیماری به نام گلوکاما یا آب‌سیاه بروز می‌کند.

عدسی یا لنز چشم ساختاری شفاف دارد که از دو طرف برآمده بوده و قطر آن در حدود ۱ سانتی‌متر است. اندازه‌ی عدسی توسط ماهیچه‌هایی که در جسم مژگانی قرار دارند کنترل می‌شود. چشم از عدسی برای تنظیم نور روی شبکیه استفاده می‌کند تا یک تصویر واضح به دست آید. وقتی نور از فاصله‌ی دور به چشم وارد می‌شود عدسی چشم به حالت استراحت در می‌آید اما وقتی نور از فاصله‌ی نزدیک به چشم برسد عدسی قطور و کروی‌تر می‌شود. شما می‌توانید با نگاه کردن به اجسام دور و نزدیک با فاصله‌ی زمانی کم احساس تغییر اندازه عدسی را تجربه کنید.

هر آنچه باید درمورد مولکول DNA بدانید

سطح خارجی چشم و درواقع قسمت جلویی صلبیه و سطح داخلی پلک‌ها را مایعی مخاطی به نام ملتحمه پوشانیده است. وجود ملتحمه باعث می‌شود سطح چشم همواره مرطوب باشد. عفونت ملتحمه منجر به بروز بیماری التهاب ملتحمه یا قرمزی چشم می‌شود. ضخامت ملتحمه روی قرنیه در حدود ۳۰ میکرومتر است.برای به حداکثر رساندن میدان دید، چشم توانایی حرکت در تمام جهات را دارد و از این لحاظ یک ارگان استثنایی به شمار می‌رود. با وجود توانایی حرکت در جهات مختلف، چشم در داخل یک حفره‌ی استخوانی به نام حدقه قرار گرفته است. چربی موجود در ساختار چشم تا حدی باعث انعطاف‌پذیری آن در مقابل ضربات شده است. از طریف دیگر پلک‌ها بالایی و پایینی در مواقع خطر به‌طور ناخودآگاه بسته می‌شود و از چشم محافظت می‌کنند. با پلک زدن اشک در سطح چشم پخش می‌شود. مژه‌ها و ابروها نیز از چشم در مقابل ذرات ریزی که ممکن به آن آسیب برسانند محافظت می‌کند.

اشک‌ها در غدد اشکی چشم تولید می‌شوند. این غدد در قسمت فوقانی چشم و پشت پلک بالایی هر چشم جای گرفته‌اند. اشک تولید شده از طریق ۱۲ مجرا وارد فضای میان پلک بالایی و چشم می‌شود و در نهایت به سوی دو سوراخ ریز در گوشه‌ی داخلی چشم هدایت شده و از آنجا وارد کیسه‌ی اشک شده و در نهایت وارد مجرای بینی می‌شود. به همین دلیل است که در هنگام گریه کردن دچار آب ریزش بینی می‌شوید. غدد اشکی روزانه در حدود دو قاشق چای‌خوری اشک تولید می‌کنند. اشک وظیفه‌ی شست‌وشوی سطح چشم، ضد عفونی کردن چشم‌ها، لغزنده کردن چشم‌ها برای حرکت آسان کره چشم و پلک، جلوگیری از خشک شدن چشم‌ها و پلک‌ها و تغذیه‌ی قرنیه را بر عهده دارد، زیرا اشک حاوی آب، چربی‌ها، مواد معدنی، نمک و پروتئین است.

شش ماهیچه به صلبیه متصل هستند که وظیفه‌ی کنترل حرکت چشم را بر عهده دارند. اسامی و وظیفه‌ی این ماهیچه به این ترتیب است:

ماهیچه راست داخلی: چشم را به بینی نزدیک می‌کند

ماهیچه راست جانبی: چشم را از بینی دور می‌کند

ماهیچه راست پایینی: چشم را پایین می‌آورد

ماهیچه راست بالایی: چشم را بالا می‌برد

ماهیچه‌ مایل بالایی: چشم را میچرخاند

ماهیچه مایل پایینی: چشم را می‌چرخاند

در قسمت بعدی مقاله درمورد نحوه‌ی تشخیص نور توسط چشم می‌پردازیم.

دریافت نور

وقتی نور وارد چشم می‌شود ابتدا از قرنیه عبور می‌کند، سپس از زلالیه گذشته و وارد عدسی شده و از آنجا هم وارد زجاجیه می‌شود و در نهایت به شبکیه می‌رسد. شبکیه قسمتی از چشم از است که وظیفه‌ی تشخیص نور را بر عهده دارد. در شبکیه دو نوع یاخته‌ی عصبی وجود دارد، سلول‌های استوانه‌ای شکل و سلول‌های مخروطی‌ شکل. سلول‌های استوانه‌ای شکل با بینایی در نور کم سر و کار دارند و سلول‌های مخروطی شکل با بینایی رنگی و جزییات اشیا. وقتی نور به این دو نوع سلول می‌رسد، یک سری واکنش‌های شیمیایی پیچیده به وقوع می‌پیوندد. ماده‌ی شیمیایی ایجاد شده در نتیجه‌ی این واکنش‌های رودوپسین فعال نام دارد که باعث ایجاد پالس‌های الکتریکی در اعصاب بینایی می‌شود. در حالت کلی قسمت بیرونی سلول‌های استوانه‌ای شکل دراز و نازک هستند در حالی که قسمت بیرونی سلول‌های مخروطی شکل همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید به شکل مخروط هستند.قسمت بیرونی سلول‌های استوانه‌ای شکل و مخروطی شکل حاوی مواد شیمیایی حساس به نور هستند. در سلول‌های استوانه‌ای شکل این ماده‌ی شیمیایی رودوپسین نام دارد اما در سلول‌های مخروطی شکل این ماده‌ی شیمیایی رنگدانه نام دارد. شبکیه‌ی چشم حاوی ۱۰۰ میلیون سلول استوانه‌ای شکل و ۷ میلیون سلول مخروطی شکل است. در داخل شبکه رنگدانه‌ی سیاه نیز وجود دارد، همان‌طور که داخل دوربین عکسی سیاه است، تا از پخش نور جلوگیری کند و نورهای اضافی را جذب کرده و از انعکاس آن جلوگیری کند. در مرکز و قسمت عقبی شبکیه نقطه‌ای به نام لکه زرد وجود دارد که دارای تمرکز زیادی از سلول‌های مخروطی شکل است. لکه‌ی زرد مسئول دریافت و تفسیر جزییات تصاویر است.

آیا چشم انسان می‌تواند تک‌فوتون را تشخیص دهد؟

وقتی نور وارد چشم می‌شود با ماده‌ی شیمیایی حساس به نور به نام رودوپسین تماس پیدا می‌کند. رودوپسین ترکیبی از پروتئینی به نام اسکوتوپسین و گروه ملکولی رنگی ۱۱ سیس رتینال است. گروه مولکولی رنگی ۱۱ سیس رتینال درواقع مشتقی از ویتامین A است به همین دلیل است که کمبود ویتامین A باعث بروز مشکلات بینیایی می‌شود. رودوپسین وقتی با نور تماس پیدا می‌کند تجزیه می‌شود به این شکل که قسمت ۱۱ سیس رتینال از رودوپسین دچار تغییر فیزیکی شده و تبدیل به رتینال ترنس می‌شود. این اولین تغییر در فرآیند تشخیص نور است که کم‌تر از یک تریلیونم ثانیه به طول می‌انجامد. ۱۱ سیس رتینال یک مولکول زاویه‌دار است در حالی که رتینال ترنس یک موکلول مستقیم است. این موضوع باعث ناپایدار شدن ماده‌‌ی شیمیایی می‌شود. در نتیجه رودوپسین به مواد مختلفی تجزیه می‌شود اما در نهایت تشکیل متادوپسین (رودوپسین فعال) می‌دهد. رودوپسین فعال باعث ایجاد پالس‌های الکتریکی می‌شود که به مغز ارسال شده و در نهایت به‌عنوان نور تفسیر می‌شوند. در این جا فرآیند شیمیایی روی داده در چشم را خلاصه می‌کنیم:

۱. غشای (بیرونی‌ترین لایه‌ی سلولی) سلول‌های استوانه‌ای شکل دارای بار الکتریکی است. وقتی نور با رودوپسین برخورد کرده و آن را فعال می‌کند میزان گوانوزین مونوفسفات سیکلیک کم می‌شود در نتیجه بار الکتریکی غشای سلولی افزایش پیدا می‌کند. همین موضوع باعث ایجاد یک جریان الکتریکی در سلول می‌شود. زمانی که نور بیشتری وارد چشم می‌شود، رودوپسین بیشتری فعال می‌شود و جریان الکتریکی بیشتری تولید می‌شود.

۲. پالس الکتریکی در نهایت به سلول‌های گانگولین واقع در شبکیه می‌رسد.

۳. عصب‌های بینایی به چلیپای بصری می‌رسند، جایی که فیبرهای عصبی که منشا آن‌ها نیمه‌ی داخلی شبکیه است به نیم‌کره‌ی سمت دیگر مغز می‌روند اما فیبرهای نوری که از نیمه‌ی بیرونی شبکیه آمده‌اند در نیم‌کره‌ی مغزی همان قسمت می‌مانند. درواقع چلیپای عصبی قسمتی از عصب مغز است که اعصاب بینایی به‌صورت ضربدری قرار گرفته‌اند.

۴. این اعصاب در نهایت به پشت مغز می‌رسند جایی که لوب پس‌سری نامیده می‌شود. لوب پس‌سری جایی است که پالس‌های الکتریکی رسیده از چشم تفسیر می‌شود و کورتکس بصری اولیه نامیده می‌شود. برخی از اعصاب بینایی به قسمت دیگری از مغز می‌روند تا به کنترل حرکات چشم، پاسخ مردمک و عنبیه و رفتار چشم کمک کنند.

اما رودوپسین تجزیه شده باید دوباره تشکل شود تا فرآیند ایجاد پالس‌های الکتریکی ادامه یابد. در این فرآیند رتینال ترنس دوباره به ۱۱ سیس رتینال تبدیل شده و با اسکوتوپسین ترکیب می‌شود تا رودوپسین ساخته شود. رودوپسین ساخته شده دوباره وارد چرخه‌ی تجزیه و ایجاد پالس الکتریکی می‌شود.

تشخیص رنگ‌ها و دریافت ‌آنها توسط چشم

مواد شیمیایی حساس به رنگ در سلول‌های مخروطی شکل رنگدانه‌های مخروطی نام دارند که بسیار شبیه به ماده‌ی شیمیایی حساس به نور در سلول‌های استوانه‌ای شکل هستند. قسمت رتینال این ماده همانند رودوپسین است اما قسمت اسکوتوپسین با فوتوپسین جایگزین شده است. در نتیجه می‌توان گفت ماده‌ی شیمایی حساس به رنگ از دو قسمت رتینال و فوتوپسین تشکیل شده است. سه نوع رنگدانه‌ی حساس به رنگ وجود دارد:

رنگدانه‌ی حساس به رنگ قرمز

رنگدانه‌ی حساس به رنگ سبز

رنگدانه‌ی حساس به رنگ آبی

سلول‌های مخروطی شکل دارای این سه نوع رنگدانه هستند و در نتیجه به ترکیب این رنگها با یکدیگر یا به عبارت دیگر به تمام رنگ‌ها حساس هستند. درواقع چشم انسان تقریبا تمام رنگ‌هایی که از ترکیب سه رنگ آبی، سبز و قرمز به وجود آمده‌اند را می‌تواند تشخیص دهد.

تشخیص نور 

در دیاگرام بالا طول موج هر سه نوع از سلول‌های استوانه‌ای شکل نشان داده شده است. حداکثر جذب رنگ توسط رنگدانه‌ی حساس به رنگ آبی در طول موج ۴۴۵ روی می‌دهد، این عدد برای رنگ سبز ۵۳۵ نانومتر و برای رنگ قرمز ۵۷۰ نانومتر است.

کوررنگی چیست؟

کوررنگی به معنای عدم توانایی تشخیص تفاوت بین رنگ‌های مختلف است. شایع‌ترین نوع کوررنگی از نوع کوری رنگ‌های قرمز-سبز است. این نوع کوررنگی در ۸ درصد مردان و ۴/۰ درصد جمعیت زنان روی می‌دهد. کوررنگی قرمز-سبز زمانی روی می‌دهد که یکی یا هر دو نوع از سلول‌های مخروطی حساس به رنگ قرمز و سبز وجود نداشته باشند یا به درستی کار نکنند. افرادی که دارای این نوع کوررنگی هستند به این معنی نیست که اصلا نمی‌توانند رنگ‌های قرمز و سبز را ببینند بلکه توانایی تشیص تفاوت بین این دو رنگ را از دست داده‌اند.کوررنگی یک اختلال ژنتیکی است و بیشتر در مردان مشاهده می‌شود. دلیل این امر این است که توانایی تشخیص رنگ در کروموزوم X قرار گرفته است و از آنجا که زنان دارای دو کروموزوم X هستند از این رو احتمال این که هر دو کروموزوم X بدون توانایی تشخیص رنگ باشند بسیار کم‌ است. اما از سوی دیگر مردان تنها یک کروموزم X دارند ازین رو احتمال وقوع کوررنگی در آن‌ها بیشتر است. عدم توانایی تشخیص تمام رنگ‌ها یا احتمال این که یک شخص تنها به‌صورت سیاه و سفید ببیند بسیار نادر است.

کمبود ویتامین A

زمانی که کمبود ویتامین A شدید باشد ممکن است شخص دچار شب‌کوری شود. وجود ویتامین A برای تشکیل رتینال که بخشی از مولکول رودوپسین است بسیار ضروری است. زمانی که تعداد مولکول‌های حساس به نور به خاطر کمبود ویتامین A کم باشد، حداقل میزان نور لازم برای بینایی افزایش خواهد یافت. بنابراین افراد دارای شب‌کوری توانایی بینایی کمی در طول شب دارند اما در طول روز به‌دلیل وجود میزان زیادی نور، تحریک و فعال شدن رودوپسین در شبکیه با مشکل روبه‌رو نمی‌شود.

شکست نور در چشم

وقتی نور به یک سطح زاویه‌دار از یک ماده‌ی دیگر می‌رسد دچار شکست می‌شود و پرتوهای آن دچار انحراف می‌شوند، به این پدیده شکست نور یا انکسار می‌گویند. وقتی نور به عدسی محدب می‌رسد اشعه‌ی نور به سمت مرکز تحدب خمیده می‌شود و وقتی نور به عدسی مقعر می‌رسد اشعه‌های نور از مرکز دور می‌شوند.ساختار چشم دارای لایه‌های خمیده‌ی متعددی است که باعث شکست نور می‌شوند:

مرز بین هوا و قسمت جلویی قرنیه

مرز بین قمست عقبی قرنیه و زلالیه

مرز بین زلالیه و قسمت جلویی عدسی

مرز بین قسمت عقب عدسی و زجاجیه

وقتی تمام لایه‌های چشم به خوبی کار کنند، ‌نور پس از عبور از این لایه‌ها و مرزها و پس از شکست چند باره در نهایت با فوکوس عالی به شبکیه تابیده می‌شود.

بینایی عادی

حدت بینایی یا وضوح بینایی یک شخص با خواندن چارت اسنلن که در فاصله‌ی ۲۰ فوتی او قرار گرفته است اندازه‌گیری می‌شود. چشم‌پزشکان با انجام تحقیق روی افراد مختلف به یک استاندارد در مورد وضوح بینایی دست‌یافته‌اند. این استاندارد مشخص می‌کند که یک شخص با بینایی عادی وقتی در فاصله‌ی ۲۰ فوتی از چارت اسنلن قرار می‌گیرد چه حروفی را می‌تواند یا نمی‌تواند تشحیص دهد. اگر شما دارای بینایی ۲۰/۲۰ باشید به این معنی است که وقتی در فاصله‌ی ۲۰ متری چارت قرار گیرد همان چیزی را می‌توانید ببینید که یک شخص با بینایی طبیعی می‌تواند ببیند (البته در کشورهایی که سیستم متریک دارند این استاندارد به‌صورت ۶/۶ تعریف شده است). به عبارت دیگر وقتی شما دارای بینایی ۲۰/۲۰ هستید یعنی مشکل بینایی ندارید. گفتنی است اکثر جمعیت جهان همان چیزی را در فاصله‌ی ۲ فوتی می‌بینند که شما می‌توانید ببینید.

شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی

اگر شما دارای بینایی ۴۰/۲۰ باشید به این معنی است که وقتی شما در فاصله‌ی ۲۰ فوتی چارت قرار گرفته باشید همان چیزی را می‌بینید که یک شخص با بینایی عادی در فاصله‌ی ۴۰ فوتی می‌بیند. به عبارت دیگر اگر شما در فاصله‌ی ۲۰ فوتی چارت و یک شخص دیگر با بینایی طبیعی در فاصله‌ی ۴۰ فوتی همان چارت ایستاده باشید به یک اندازه متوجه جزئیات آن می‌شوید. اگر بینایی شما ۱۰۰/۲۰ باشد یعنی شما که در فاصله‌ی ۲۰ فوتی چارت ایستاده‌اید تنها چیزی را می‌بینید که یک شخص با بینایی طبیعی در فاصله‌ی ۱۰۰ فوتی ببیند. اگر بینایی شما ۲۰۰/۲۰ باشد طبق استاندارد وزارت بهداشت ایالات متحده قانونا یک شخص نابینا به شمار می‌آیید.

عملکرد چشم

شما همین‌‌طور ممکن است دارای بینایی بهتر از یک شخص عادی باشید. افرادی در جهان وجود دارند که دارای بینایی ۱۰/۲۰ هستند یعنی وقتی در فاصله‌ی ۲۰ متری از چارت ایستاده‌اند همان چیزی را می‌بینند که یک شخص با بینایی عادی در فاصله‌ی ۱۰ متری می‌بیند.پرندگانی مانند شاهین، جغد و برخی پرندگان دیگر وضوح بینایی بیشتری نسبت به انسان دارند. برای مثال شاهین چشمانی بسیار کوچک‌تر از انسان دارد اما سنسورهای زیادی در شبکیه‌ی کوچک خود دارد (از نوع مخروطی). همین موضوع باعث شده است که چشم شاهین ۸ برابر نسبت به چشم انسان تیزتر باشد. یک شاهین ممکن است دارای بینایی ۲/۲۰ باشد.

مشکلات انکسار نور در چشم

در حالت عادی چشم می‌تواند نور را دقیقا روی شبکیه فوکوس کند. نزدیک‌بینی و دوربینی زمانی اتفاق می‌افتد که فوکوس نور دچار اشکال شود.وقتی شخصی دارای نزدیک‌بینی است، می‌تواند اشیای نزدیک را به خوبی ببیند اما در دیدن اشیای دور دچار مشکل است. در این حالت اشعه‌های نور در جلوی شبکیه متمرکز می‌شوند. این پدیده زمانی روی می‌دهد که کره‌ی چشم طولانی‌تر از حد معمول باشد یا عدسی چشم شخص توانایی بیش از حد در متمرکز کردن نور داشته باشد. نزدیک‌بینی را می‌توان با عدسی‌های مقعر درمان کرد. این نوع عدسی‌ها باعث می‌شوند اشعه‌های نور قبل از رسیدن به چشم کمی واگرا شوند.اگر شخصی دچار دوربینی باشد در دیدن اشیای دور مشکلی نخواهد داشت اما اشیای نزدیک را با وضوح کم‌تری خواهد دید. در این حال اشعه‌های نور در پشت شبکیه متمرکز می‌شوند. افرادی که کره چشم آن‌ها کوتاه‌تر از حد معمول باشد یا توانایی عدسی چشم آن‌ها در فوکوس نور پایین باشد دچار نزدیک‌بینی می‌شوند. برای درمان نزدیک‌بینی از عدسی‌های محدب استفاده می‌کنند. این نوع عدسی‌ها باعث می‌شوند نور قبل از رسیدن به چشم همگراتر شوند.

آستیگماتیسم چیست؟

آستیگامیسم زمانی پدید می‌آید که منحنی قرنیه چشم دارای یک سطح نا‌هموار باشد. در این صورت تصاویر دریافتی توسط چشم دچار اعوجاج شده یا وضوح آن‌ها کم‌تر می‌شود.

چرا با افزایش سن بینایی ما ضعیف‌تر می‌شود؟

یکی از بیماری‌های رایج چشمی پیری چشم است که در نتیجه‌ی سفت‌تر شدن عدسی چشم ایجاد می‌شود. درواقع عدسی چشم توانایی خود را در تغییر اندازه و متمرکز کردن نور از دست می‌دهد. این بیماری زمانی بیشتر خودش را نشان می‌دهد که شخص سعی کند اشیای کوچکی که در نزدیکی او قرار دارند را ببیند. برای دیدن اشیای نزدیک، جسم مژگانی باید عدسی را جمع کند تا آن را ضخیم‌تر کند، اما کم‌ شدن الاستیک عدسی از ضخیم‌ شدن آن به وسیله‌ی جسم مژگانی جلوگیری می‌کند از این رو شخص توانایی خود برای متمرکز کردن نور دریافتی از اشیای نزدیک را از دست می‌دهد. در ابتدا افراد مبتلا به پیرچشمی سعی می‌کنند اجسام را کمی‌ دورتر از چشم خود بگیرند تا جزییات آن را بهتر ببینند. پیرچشمی از اواسط دهه‌ی پنجم زندگی شروع می‌شود. به تدریج عدسی چشم توانایی خود در حرکت و تغییر شکل را بیش از پیش از دست می‌دهد تا جایی که به‌طور کامل سفت شده و روی یک مسافت ثابت فوکوس می‌کند. این فاصله برای هر شخص می‌تواند متفاوت باشد. برای اصلاح بینایی این افراد از عدسی‌های دوکانونی استفاده می‌کنند. در این نوع عدسی‌ها دو کانون یکی در بالا برای دیدن مسافت‌های دور و یکی در پایین برای فواصل کم وجود دارد.

مشکلات چشم

تشخیص عمق توسط چشم‌ها

چشم انسان برای تشخیص عمق از سه روش استفاده می‌کند:

اندازه‌ای که یک شی در شبکیه ایجاد می‌کند: اگر شما از اندازه‌ی یک شی از پیش آگاهی داشته باشید، مغز از این آگاهی و مقایسه‌ی آن با تصویر فعلی در شبکیه برای سنجش فاصله استفاده می‌کند.

اختلاف منظر حرکتی: وقتی شما سر خود را از یک سو به سوی دیگر حرکت می‌دهید، اشیایی که در نزدیک شما هستند نسبت به اشیای دورتر با سرعت بیشتر در شبکیه‌ی چشم شما جابه‌جا می‌شوند. در این صورت مغز شما به‌صورت تقریبی می‌تواند بفهمد که یک شی در چه فاصله‌ای از شما قرار دارد.

دید استریویی (دید استریوسکوپیک): هر چشم تصویر متفاوتی نسبت به دیگری از یک شی در شبکیه‌ی خود تشکیل می‌دهد چون چشم‌ها تقریبا ۵ سانتی‌متر با یکدیگر فاصله دارند. این موضوع وقتی مشهودتر می‌شود که یک شی در نزدیکی چشم شما قرار داشته باشد. مغز از این تفاوت بین تصاویر برای سنجش مسافت استفاده می‌کند. اما اگر یک شی در فاصله‌ی زیادی از شما قرار داشته باشد این روش کارایی خود را از دست می‌دهد چون در این صورت تصاویر دو چشم از آن شی تقریبا با یکدیگر تفاوتی نمی‌کنند.

تعریف علمی کوری و برخی علل آن

از لحاظ قانونی کوری در ایالات متحده با استاندارد ۲۰۰/۲۰ تعریف می‌شود، یعنی اگر شما حتی با وجود عینک‌های اصلاحی بینایی برابر با ۲۰۰/۲۰ یا کم‌تر داشته باشید یک شخص نابینا محسوب می‌شوید. اکنون که شما با آناتومی چشم و کارکرد آن آشنا شده‌اید، درک شرایط و بیماری‌هایی که منجر به کوری می‌شوند آسان‌تر خواهد بود:

آب مروارید: آب مروارید یا بیماری ابری بودن چشم در اصل به کدر شدن عدسی چشم گفته می‌شود. در نتیجه‌ی این بیماری ممکن است نور رسیده به شبکیه‌ی چشم به‌حدی کهاش یابد که باعث کوری کامل شود. آب مروارید در افراد مسن شایع‌تر است اما برخی کودکان نیز ممکن است با آب مروارید به دنیا بیایند. برای درمان آب مروارید در مراحل پیشرفته به عمل جراحی نیاز است تا عدسی چشم با یک عدسی مصنوعی جایگزین شود.

آب سیاه: اگر فرآیند تخلیه‌ی زلالیه چشم با مشکل روبه‌رو شود فشار داخل چشم بیشتر می‌شود. افزایش فشار داخل چشم به عصب‌های پشت چشم آسیب می‌رساند و در نتیجه ممکن است باعث مرگ آن‌ها و در نهایت کوری شخص شود. بیماری آب سیاه را می‌توان با دارو و جراحی درمان کرد.

رتینوپاتی دیابتی: اشخاصی که دارای بیماری دیابت هستند ممکن است رگ‌های چشمی آن‌ها مسدود یا زخم شده یا نشت کنند و در نهایت به کوری شخص بیانجامد. اشخاصی که دچاری دیابت کنترل نشده هستند ۳۵ برابر شانس کوری بیشتری نسبت به دیگر افراد دارند. درواقع ۸۰ درصد افرادی که ۱۵ سال است از دیابت رنج می‌برند دچار آسیب شبکیه‌ی چشم می‌شوند. این بیماری را می‌توان با جراحی درمان کرد.

دجنراسیون ماکولا: دجنراسیون ماکولا یا از بین رفتن لکه‌ی زرد شبکیه ممکن است به دلایل ناشناخته‌ای در برخی از افراد به‌خصوص افراد مسن بروز کند. این بیماری به از دست رفتن بینایی در مرکز منجر می‌شود و در موارد نادر ممکن است رفته رفته به کوری کامل منجر شود. تاثیر عوامل ژنتیکی در بروز این بیماری ثابت شده است اما در کل هیچ درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد با این حال جراحی لیزر ممکن است به درمان بیماری کمک کند.

تروما: ضربه‌ی مستقیم به چشم یا آسیب‌های شیمیایی ممکن است باعث از دست رفتن بینایی شود.

ورم رنگریزه‌ای شبکیه: یک بیماری چشمی ژنتیکی است که باعث از بین رفتن شبکیه چشم و وجود بیش از حد رنگدانه‌ها در آن می‌شود. این بیماری در ابتدا باعث شب‌کوری و سپس دید تونلی شده که در اغلب موارد به کوری کامل منتهی می‌شود. در حال حاضر درمانی برای این بیماری وجود ندارد. با این حال دانشمندان در حال تحقیق روی روش‌های درمانی همانند استفاده از ابزار ویرایش ژنتیکی کریسپر، مکمل‌ها، شبکیه‌ی مصنوعی و سلول‌های بنیادی برای معالجه‌ی ورم رنگریزه‌ای شبکیه هستند.

تراخم: تراخم یک نوع بیماری عفونی ناشی از باکتری کلامیدیا تراکوماتیس است. تراخم یکی از دلایل شایع کوری در سراسر جهان است اما در کشورهایی با سطح بهداشت بالا یک بیماری نادر به شمار می‌رود. تراخم را می‌توان با آنتی‌بیوتیک درمان کرد.

دلایل متعدد دیگری برای کوری وجود دارد که از آن جمله می‌توان به کمبود ویتامین A، تومور، سکته‌ی مغزی، بیماری‌های عصبی، بیماری‌های عفونی دیگر، بیماری‌های ارثی و سم‌ها شاره کرد.

  • احسان کاظمی
  • ۰
  • ۰

آناتومی چشم

قسمت‌های مختلف کرهٔ چشم انسان: ۱. زجاجیه ۲. حاشیه دندانه‌دار ۳. ماهیچه مژکی ۴. گردالک‌های مژگانی ۵. مجرای اِشلِم ۶. مردمک ۷. اتاق جلویی ۸. قرنیه ۹. عنبیه ۱۰. عدسی بیرونی ۱۱. عدسی درونی ۱۲. زوائد مژگانی ۱۳. ملتحمه ۱۴. ماهیچه مایل زیرین ۱۵. ماهیچه راست زیرین ۱۶. ماهیچه راست میانی ۱۷. رگ‌های شبکیه ۱۸. صفحه بینایی ۱۹. سخت‌شامه ۲۰. سرخرگ مرکزی شبکیه ۲۱. سیاهرگ مرکزی شبکیه ۲۲. عصب بینایی ۲۳. سیاهرگ حلقوی ۲۴. غلاف پیازی ۲۵. لکه زرد ۲۶. گودی مرکزی ۲۷. صلبیه ۲۸. مشیمیه ۲۹. ماهیچه راست بالایی ۳۰. شبکیه

ساختمان چشم انسان شبیه یک کره است. در قسمت جلوی این کره یک پنجره شفاف به نام قرنیه وجود دارد. نور از محیط خارج وارد قرنیه شده و پس از عبور از مردمک به عدسی می‌رسد. عدسی نور را به صورت دقیق روی شبکیه متمرکز می‌کند تا تصویر واضحی بر روی شبکیه ایجاد شود. چشم انسان قادر به تشخیص ۱۰ میلیون رنگ است.

چشم از دو بخش بوجود آمده‌است:۱-اجزای فرعی چشم ۲-کرهٔ چشم. اجزای فرعی چشم عبارتند از: حَدَقه، پــِلک، مُژه، اَبرو، ماهیچه‌های گردانندهٔ کرهٔ چشم.به ترشحات زردرنگ گوشۀ چشم، قی چشم گفته می‌شود.

اجزای فرعی چشم

حدقه یا چشم‌خانه: استخوان‌های متعددی هستند که به یکدیگر پیوسته‌اند و یک صندوقچهٔ محکم مخروطی شکل را به‌وجود آورده‌اند تا کرهٔ چشم در میان آن محفوظ باشد. استخوان‌های چشم‌خانه در قسمت بالا استخوان پیشانی و در پائین استخوان گونه و از طرف خارج استخوان گیجگاهی و از طرف داخل استخوان بینی هستند. فضای داخلی محفظهٔ استخوانی چشم از یک مادهٔ چرب و تا اندازه‌ای سیال پر است.

حدقه بوسیلهٔ پرده‌ای به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش جلو، جایگاه کرهٔ چشم و در بخش عقب؛ اعصاب بینایی که عهده‌دار رساندن تصویرها به مغز هستند؛ و اعصاب حسی و حرکتی و ماهیچه‌های گردانندهٔ چشم و رگ‌هایی که خون را به حدقه و این ماهیچه‌ها می‌رساند، قرار دارند.

پلک: جلو چشم دو پردهٔ ظریف و محکم آویخته شده که صفحهٔ لطیف چشم را از گرما و سرما و دیگر عوامل بیرونی محافظت می‌کنند؛ و در هنگام خواب و خطر پلک‌ها کاملاً باهم جفت می‌گردند، تا در پناه خود چشم را از هرگونه آسیب احتمالی محفوظ دارند، به علاوه پلک‌ها در تعدیل نور نیز نقش مهمی بر عهده دارند.

(1)عدسی (4)زلالیه (5)قرنیه (6)مردمک (7)عنبیه (8)ماهیچه‌های مژکی (9)مشیمیه (10)صلبیه (11)شبکیه (12)لکهٔ زرد (13)نقطهٔ کور (14)عصب بینایی و مویرگ‌های خونی (15)زجاجیه

پلک‌ها در مواقع معمولی در هر دقیقه چند مرتبه؛ به‌طور منظم به هم می‌خورند، و در نتیجه مایع ویژهٔ اشک را؛ که از غده‌های قرارگرفته در قسمت فوقانی چشم تراوش می‌شود، بر روی صفحهٔ چشم پهن می‌کنند تا آن را شستشو داده و همیشه تازه و مرطوب نگاه دارند و در نتیجه فعالیت آن‌را آسان‌بر سازند.

تراوش اشک از دو نظر برای چشم لازم و سودمند است: یکی از این جهت که سطح چشم را شستشو داده و مانع می‌شود از اینکه ذراتی که همراه هوا وارد چشم می‌گردد، صفحه چشم را کدر و ناصاف کند، و دیگر اینکه چون این مایع مخصوص (اشک) دارای خاصیت ضدعفونی است برای نگه‌داشتن طبقات کره چشم اهمیت شایانی دارد.

اشک چشم پس از اینکه چشم را شستشو داده و ضدعفونی کرد به سوی گوشهٔ داخلی چشم سرازیر می‌شود و از آنجا به‌وسیلهٔ لوله اشکی به درون کیسه مخصوصی که کیسهٔ اشکی نامیده می‌شود می‌ریزد و در آنجا نیز توقف نمی‌کند و ضمناً بی‌مصرف هم نمی‌ماند، بلکه تدریجاً به فضای تحتانی بینی می‌ریزد، تا در اثر تبخیر، هوای تنفسی را که از بینی به سوی شش رهسپار است مرطوب سازد.

مژه‌ها: در لبه بیرون پلک‌ها، موهای منظمی صف کشیده‌اند که از ورود گرد و غبار مانع می‌شوند و در برابر نورهای شدید نیز مقاومت کرده از شدت آن می‌کاهند و در کنارهٔ پلک‌ها غده‌هایی وجود دارد که از آن‌ها مادهٔ چرب مخصوصی ترشح کرده لبه پلک‌ها و مژه‌ها را چرب و مرطوب نگاه می‌دارد، تا از جریان اشک چشم به رخسار در حالت عادی، جلوگیری شود، و ضمناً اصطکاک مداوم پلک‌ها به یکدیگر موجب ناراحتی انسان نگردد.

ماهیچه‌های گرداننده چشم: برای اینکه عکس‌برداری چشم از اشیاء به‌سرعت و سهولت انجام بگیرد و کرهٔ چشم با حرکت‌های متعدد خود این وظیفهٔ حیاتی را انجام دهد؛ شش ماهیچه پیرامون آن را فراگرفته‌است تا حرکت آن را در جهات گوناگون یعنی بالا و پائین و چپ و راست و به سوی درون و بیرون ممکن کنند.

ابرو: در بالای هریک از پلک‌های فوقانی انبوهی از موهای منظم صف کشیده‌اند که افزون بر جنبهٔ زیبایی از ریزش عرق به درون چشم جلوگیری می‌کنند؛ و در تعدیل نور به‌ویژه نورهایی که از طرف بالا می‌تابد تأثیر بسزایی دارند.

کره ی چشم

کره چشم انسان از لایه‌ها و بخش‌های گوناگون تشکیل شده‌است. معنای لغوی نام این لایه‌ها که در پرانتز می‌آید عبارت است از: صُلبیه (سختک)، مشیمیه (بچه‌دانک)، عنبیه (انگورک)، شبکیه (پنجرک)، زلالیه (روشنک)، زجاجیه (شیشک)، جلیدیه (پوششک) و ملتحمه (پیوستک). قرنیه نیز به معنی شاخک است.

لایه‌های کرهٔ چشم

کرهٔ چشم بینایی را میسر می‌سازد، البته دقیقا کره‌ نیست و قطر آن در راستای طول ۲۴ تا ۲۵ میلی‌متر و در جهت پهلوها ۲۴ تا ۲۵ میلی‌متر و در جهت پهلوها ۲۳ تا ۲۴ میلی‌متر است ولی چون این تفاوت معمولاً غیرمحسوس است کرهٔ چشم نامیده شده‌است، و آن از دو قسمت اساسی تشکیل یافته‌است:

۱ طبقات منظمی که در اطراف قرار گرفته؛ و بعضی از آن‌ها مأمور حفاظت اعضاء داخلی و بعضی برای تأمین غذای آن‌ها و قسمتی محل بازتاب تصویرها و آماده ساختن آن‌ها برای انتقال به مغز است.

۲-جسم‌های شفافی که در وسط واقع شده و نور را از خود عبور می‌دهند و برای بازتاب آماده می‌سازند؛ و ازاین‌رو باید هریک از دو قسمت را جداگانه موردنظر قرار داد، طبقات کره چشم از سوی بیرون به درون از سه پوسته بوجود آمده‌است:

صلبیه

صُلبیه پرده‌ای است سفید و محکم[۴] که تمام کرهٔ چشم را فرا گرفته، این پردهٔ بسیار ظریف که ضخامت آن از یک میلی‌متر تجاوز نمی‌کند؛ استحکام بالایی دارد و از این‌رو از عهدهٔ وظیفهٔ خود که حفظ کرهٔ چشم است، به آسانی برمی‌آید؛ یعنی همانطور که دوربین عکاسی یک جعبه دارد که ذره‌بین (عدسی) و شیشهٔ حساس در داخل آن جا دارند؛ چشم ما نیز یک جلد محکم دارد که اعضاء بسیار ظریف و حساسی را دربرگرفته‌است؛ و مقداری که از این پرده دیده می‌شود همان سفیدی چشم است؛ ضمناً در قسمت جلو قدری برآمده شده و نازک‌تر و شفاف می‌گردد تا به آسانی نور از آن عبور کند و همین قسمت که یک نهم تمام پردهٔ صلبیه است، اصطلاحاً «قرنیه» نامیده می‌شود، و در عقب صلبیه سوراخی است که از آنجا عصب بینایی وارد کرهٔ چشم می‌گردد. در هر چشم نطقه‌ای در بینایی وجود دارد که چشم قادر به دیدن آن نیست، اما انسان منوجه آن نمی شود.این نقطه همان نقطه کور است. نقطه کور از اهمیت بالایی در بیماری آب سیاه برخوردار است.آسیب به این نقطه موجب از بین رفتن بینایی به‌طور مادام العمر می گردد.شاید این پردهٔ ظریف را که در اصطلاح کالبدشناسی «صلبیه» و در اصطلاح پزشکی «غلاف بینایی» نامیده می‌شود به‌قدری نازک مجسم کنید که تصور کنید نوک خاری می‌تواند به آسانی آن را سوراخ کند، در صورتی‌که استواری و سختی آن طوری است که چاقوهای معمولی مگر با فشار خیلی زیاد می‌تواند آن را پاره کند، و پزشکان به هنگام اعمال جراحی داخل چشم؛ نیاز به چاقوهای بسیار ظریف و نوک‌تیزی دارند، که اگر تیز نباشد در موقع کار گرفتار اشکال فراوان می‌گردند.مُلتَحِمه غشا مخاطی نازک و شفافی می‌باشد که سطح داخلی پلک‌ها را مفروش کرده و بخش جلویی صلبیه را می‌پوشاند.

نمونه‌ای از ناهم‌رنگی چشم، در این مورد قهوه‌ای و فندقی.

مشیمیه

مَشیمیه در داخل صلبیه لایه‌ای وجود دارد که مَشیمیه نام دارد. این لایه نازک و لطیف است و وظیفهٔ حساس آن تغذیه چشم به وسیله رگ‌ها است و چون تا حدی به پردهٔ بچه‌دان شبیه است «مشیمیه» نامیده شده‌است، قسمت جلو این پرده که «عنبیه» نامیده می‌شود از لحاظ رنگ و شکل تغییر قابل‌توجهی حاصل کرده‌است یعنی از لحاظ شکل مسطح و عمودی است و لذا بین آن و «قرنیه» فضایی بوجود آید که آن فضا از مایع ویژه و شفافی بنام «زلالیه»؛ مملو است. از لحاظ رنگ معمولاً سیاه است که سیاهی چشم را تشکیل می‌دهد و گاهی در بعضی از اشخاص برنگ آبی یا سبز بیرون می‌آید. این لایه وظیفه تغذیه صلبیه و شبکیه را بر عهده دارد.«مردمک» سوراخی است که قطر آن از ۳ تا ۶ میلی‌متر می‌رسد و بین عنبیه قرار دارد که به نور حساس است. یعنی در مقابل نور زیاد تنگ و در مقابل نور کم گشاد می‌شود؛ تا این عمل خودکار؛ میزان نوری را که باید وارد چشم شود مرتب سازد «مردمک» چشم در حقیقت مانند «دیافراگم» دوربین عکاسی است با این تفاوت که خودکار است یعنی نیاز به این ندارد که ما آن‌را کم و زیاد کنیم بلکه در تاریکی خودبه‌خود گشاد و در روشنایی تنک می‌شود.این سوراخ روی این اصل «مردمک» نامیده شده‌است که دو نفر که در مقابل یکدیگر واقع شوند تصویر هرکدام در وسط سیاهی چشم طرف مقابل دیده می‌شود.مردمک در انسان گرد است و همیشه به رنگ سیاه‌ دیده می‌شود زیرا پشت آن فضای تاریکی است که به «تاریک‌خانهٔ چشم» موسوم است و محتویات آن با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شود، ولی در حیوانات به اشکال مختلف در می‌آید چنانکه در گربه دیده می‌شود که در هنگام روز که نور زیاد است سیاهی وسط چشم آن حیوان بشکل «الف» درمی‌آید و در شب بالعکس باز می‌شود و از پشت آن انعکاس نور خارج؛ به صورت درخشندگی و برق مخصوصی ظاهر می‌شود؛ در عقب پردهٔ «مشیمیه» سوراخی برای ورود «عصب بینایی» وجود دارد.«مردمک چشم» در حالات مختلف آنقدر نازک و کلفت می‌شود تا نوری را که به آن می‌رسد برای استفادهٔ دید کاملاً متمرکز نماید، و این کیفیت در هیچیک از اجسام حتی در شیشه یافت نمی‌شود.

شبکیه

پرده‌ای است لطیف و حساس که میان «مشیمیه» قرار گرفته و چون بی‌شباهت به پنجره نیست به این نام نامیده شده‌است، شَبَکیه پرده‌ای است عصبی یعنی دنباله‌هایی است از اعصاب بینایی و به وسیلهٔ همان اعصاب به مغز مربوط می‌شود، و «نقطهٔ کور» و «لکه زرد» بر روی این الیه قرار دارند. نقطه کور ناحیه ورود عصب به چشم است و نقطه زرد که محل تشکیل تصویر اشیاء می‌باشد. نقطه زرد در فاصله کمی از نقطه کور قرار دارد. در چشم چپ، نقطه کور در سمت راست نقطه زرد و کمی پایین‌تر واقع شده‌است. همچنین در چشم راست، نقطه کور در سمت چپ نقطه زرد و کمی پایین‌تر واقع شده‌است.پردهٔ شبکیهٔ چشم مرکب از نه لایه جداگانه است که قطر مجموع آن‌ها به اندازه کلفتی یک ورقه کاغذ نازک می‌باشد؛ در ضخامت این پرده سلول‌هایی قرار دارند که تحت اثر امواج نورانی تحریک می‌گردند؛ سلول‌های مزبور به صورت شمش‌ها و مخروط‌ها قرار گرفته‌اند و تعداد اولی به سی میلیون و تعداد دومی به سه میلیون عدد بالغ می‌شود این شمش‌ها و مخروط‌ها به تناسب کاملی قرار گرفته‌اند. بیماری کور رنگی وابسته به همین سلول‌ها می‌باشد.

محیط‌های شفاف کرهٔ چشم

محیط‌های شفاف چشم قسمت‌هایی از کرهٔ چشم می‌باشد که نور را از خود عبور داده و در نتیجه تصاویر اجسام را بر روی «لکه زرد» که قسمتی از شبکیه است می‌اندازند و این‌ها عبارتند از:

زلالیه

در پشت قرنیه و جلوی عدسی ناحبه‌ای وجود دارد که مایعی شبیه به آب در آن جریان دارد و به همین مناسبت است که زُلالیه نامیده شده‌است. از جملهٔ قوانین نور آن است که هنگامی که از یک محیط رقیقی وارد محیط غلیظی شود تغییر حاصل می‌کند که این تغییر شکست نور نامیده می‌شود و روی همین اصل نوری که در محیط رقیق یعنی هوا موجود است هنگامی که وارد این محیط نسبتاً غلیظ یعنی زلالیه می‌شود «شکست» حاصل می‌کند و برای بازتاب یافتن بر روی شبکیه آماده می‌شود.

جلدیه

این عضو که «عدسی چشم» نیز نامیده می‌شود، شبیه به ذره‌بین‌های معمولی به کلفتی سه چهار میلی‌متر و در پشت پرده دوم چشم یعنی «عنبیه» قرار دارد و قسمت مرکزی آن از قسمت‌های اطراف آن سخت‌تر است و روی آن را پردهٔ شفاف و نرمی فرا گرفته‌است و ضمناً ماهیچه‌هایی در پیرامون آن وجود دارد که باعث تغییر شکل آن می‌گردد تأثیر این عضو در «شکست نور» و تطبیق تصاویر اجسام بر روی «لکهٔ زرد» بسیار مهم و قابل توجه است، زیرا همهٔ تصویرها باید روی نقطه زرد بیفتند. این کار از طریق تطابق صورت می‌گیرد

زجاجیه

زُجاجیه مایعی است که تمام در ناحیه پشت چشم ساکن است. و در جلو به «عدسی چشم» و در پشت به شبکیه ارتباط دارد و از هر طرف پوسته شفافی اطراف آن را فراگرفته‌است؛ کار این عضو نیز «شکست نور» است؛ و در تطبیق تصاویر اجسام بر روی «لکه زرد» تأثیر شایانی دارد. ویسکوزیته آن در برخی مقالات 2 تا 4 برابر آب و در برخی دیگر تا هزاران برابر آب ذکر شده‌است.

نقص‌های مادرزادی چشم

نوزاد انسان ممکن است بدون چشم به دنیا بیاید یا چشم او در لایه‌ای پنهان مانده باشد. چشم‌ها ممکن است به هنگام تولد کوچک‌تر از حد معمول باشد یا شکلی بیرون زده داشته باشد که به گاوچشمی معروف است. نبود عدسی، دررفتگی عدسی، نبود عنبیه، درشتی قرنیه، و ناپیوستگی عصب بینایی از دیگر عیوب مادرزادی چشم در برخی نوزادان است. آب‌سیاه مادرزادی، چشم کیسه‌دار، و انسداد مادرزادی مجرای اشکی از دیگر نقایص مادرزادی است.

پلک‌های نوزاد نیز ممکن است به حالت افتاده، برگشته به تو یا بیرون باشد یا این‌که نوزاد ممکن است بدون پلک به دنیا بیاید.از دیگر کاستی‌های مادرزادی چشم می‌توان به نشانگان اکسن‌فلد، بیماری نوری، و پدیده مارکوس گان اشاره کرد.

  • احسان کاظمی